شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 563

1. هر که را شیخ آن چنان باشد

2. شرفش بر همه جهان باشد

3. دایره ای کرد او بود پرگار

4. او چو قطب است و در میان باشد

5. صورتش خلق و معنیش حق است

6. راحت جان انس و جان باشد

7. هر که با او نشست سلطان شد

8. زانکه او پادشه نشان باشد

9. هرچه خواهی از او همان یابی

10. زان که او را هم این هم آن باشد

11. همه محکوم حضرتش باشند

12. حکم او بر همه روان باشد

13. نعمت الله مرید حضرت اوست

14. لاجرم پیر عاشقان باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در گلستانی که شمشاد تو آید در خرام
* سبزه خوابیده گردد قامت رعنای سرو
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی
* گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
* گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
شعر کامل
حافظ