شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 592

1. یاری که می ننوشد از ذوق ما چه داند

2. ناخورده دُرد دردش صاف دوا چه داند

3. همدم نگشته با جام ساقی کجا شناسد

4. میخانه را ندیده بزم خدا چه داند

5. حالم ز عاشقان پرس تا با تو باز گویند

6. از عاقلان چه پرسی عاقل مرا چه داند

7. از جام ابتلایش ذوقی که مبتلا راست

8. هر کو بلا ندیده ذوق بلا چه داند

9. گوید که ماجرائی با رند مست دارم

10. رندی که مست باشد او ماجرا چه داند

11. نوری که در دل ماست خورشید ذرهٔ اوست

12. هر بی بصر ز کوری نور و ضیا چه داند

13. سلطان خبر ندارد از حال نعمت الله

14. اسرار پادشاهی مرد گدا چه داند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
* ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
شعر کامل
مولوی
* ای خدا از عاشقان خشنود باد
* عاشقان را عاقبت محمود باد
شعر کامل
مولوی
* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی