غزل شمارهٔ 614
1. چشم مست تو گر از خواب گران برخیزد
2. سبک از هر طرفی فتنه دوان برخیزد
3. کر کلاله ز گل چهره براندازی باز
4. ناله از جان و دل پیر و جوان برخیزد
5. سر و بالای تو گر سوی چمن میل کند
6. ناودان از سر پا رقص کنان برخیزد
7. اثر شمع تجلیست ولی دریابد
8. که چو پروانه روان از سر و جان برخیزد
9. عاشقی بر سر کوی تو نشیند که به عشق
10. عاشقانه ز سر هر دو جهان برخیزد
11. کشتهٔ عشق تو گر بوی تو یابد در خاک
12. به هوای تو چو گل جامه دران برخیزد
13. چشم سید که حجابیست میان من و تو
14. خوش بود گرچو حجابی ز میان برخیزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده