شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 67

1. گر بیابی آشنای بحر ما

2. باز پرس احوال ما از آشنا

3. عین ما جوئی به عین ما بجو

4. جز به عین ما نیابی عین ما

5. هر که او در عشق او فانی شود

6. از حیات عشق او یابد دوا

7. دردمندی کو بود همدرد ما

8. هم ز دُرد درد دل یابد دوا

9. نقش می بندم خیالش در نظر

10. گشته روشن چشمم از نور بقا

11. در خرابات مغان مست و خراب

12. باده می نوشیم دایم بی ریا

13. نعمت الله را نهایت هست نیست

14. کی بود بی ابتدا را انتها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون
* که نرگس تشت زر بر دست و گلبن نیشتر دارد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب
* آبها صاف در ایام خزان می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی