شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 685

1. قادر پر کمال کن فیکون

2. آنکه او هست و بود و خواهد بود

3. هر چه امکان لطف بود و کرم

4. همه در حق بنده اش فرمود

5. با چنین نعمتی که او بخشید

6. شکر این بنده را چه خواهد بود

7. او یکی سایه اش به ما افکند

8. لاجرم در ظهور دو بنمود

9. همه عالم نشان او دارد

10. این نشان هم به نام او فرمود

11. ره به خلوتسرای عشق نبرد

12. عقل بیچاره گر چه جان فرسود

13. هر که یک دَم ندیم سید شد

14. نفسی خوش ز عمر خود آسود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زمین آمد از سم اسپان به جوش
* به ابر اندر آمد فغان و خروش
شعر کامل
فردوسی
* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* یار باید که هر چه یار کند
* بر مراد خود اختیار کند
شعر کامل
سعدی