شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 785

1. عاشقان از بیش و کم آسوده اند

2. از وجود و از عدم آسوده اند

3. همدم جامند و با ساقی حریف

4. عارفانه دم به دم آسوده اند

5. سرخوشند و شادمان می می خورند

6. خرمند و هم ز غم آسوده اند

7. لطف ساقی می به رندان می دهند

8. این کریمان از کرم آسوده اند

9. بت پرستان در خرابات مغان

10. عاشقانه از صنم آسوده اند

11. لب نهاده بر لب جام مدام

12. از شراب جام جم آسوده اند

13. پادشاهان سیم بر هم می نهند

14. این گدایان از درم آسوده اند

15. غسل کرده در محیط عشق او

16. از حدوث و در قدم آسوده اند

17. در نعیم جاودان با سیدند

18. منعمانه از نعم آسوده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا خیال گریه کردم یار رفت
* این غزال از بوی خون رم می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ثمر در پای خود افشاندن از هر نخل می آید
* خوشانخلی که فیض خود به جای دور می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی