شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 797

1. عاشقان درش از درد دوا یافته اند

2. خستگان غمش از رنج شفا یافته اند

3. باده نوشان سراپردهٔ میخانهٔ دل

4. جرعهٔ دُردی دردش چو دوا یافته اند

5. مبتلایان بلایش ز بلا نگریزند

6. گرچه از قامت و بالاش بلا یافته اند

7. نم چشم و غم دل قوت روان ساز ای جان

8. که کسان قوت از این آب و هوا یافته اند

9. عارفان بی سر و پا بر سر دارش رفتند

10. لاجرم اجر فنا دار بقا یافته اند

11. آن کسانی که چو ما غرقهٔ دریا شده اند

12. گوهر حاصل ما در دل ما یافته اند

13. همچو سید ز خود آثار خدا یافته اند

14. خود شناسان که مقیم حرم مقصودند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد
* صد سلسله از برگ نهادند به پایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
* هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
شعر کامل
سعدی
* حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
* باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
شعر کامل
حافظ