غزل شمارهٔ 894
1. منظور یکی ، یکی است ناظر
2. مظهر به مظاهر است ظاهر
3. جام است و شراب هر دو یک آب
4. نوریست به نور خویش ساتر
5. مستیم وخراب جام بر دست
6. داریم حضور و اوست حاضر
7. صد جان در عشق اگر ببازیم
8. باشیم ز بندگیش قاصر
9. با باطن پاک عشق بازیم
10. با ظاهر نازنین ظاهر
11. شد بر همه کائنات ناصر
12. منصور چو رفت بر سر دار
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده