شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 898

1. در میخانه را گشادم باز

2. داد رندان تمام دادم باز

3. با حریفان نشسته ام سرمست

4. بزم شاهانه ای نهادم باز

5. در خرابات مست و رندانه

6. فارغ البال اوفتادم باز

7. غم عشقش که شادی جانست

8. شاد بادا که کرد شادم باز

9. دفتر کاینات می خواندم

10. شد به عشقش همه ز یادم باز

11. من چو شاگرد می پرستانم

12. در همه کار اوستادم باز

13. بندهٔ سید خراباتم

14. بر همه عاشقان زیادم باز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت
* همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد
شعر کامل
مولوی
* حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
* این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
شعر کامل
حافظ