غزل شمارهٔ 924
1. شراب شوق را پیمانه می باش
2. حریف خلوت جانانه می باش
3. اگر تو مست مجنونی ندیدی
4. ببین لیلی و خود دیوانه می باش
5. در دل می زن اما در شب و روز
6. مقیم گوشهٔ آن خانه می باش
7. به صورت ساحلی معنی چو دریا
8. ورای این و آن دردانه می باش
9. دلت گنجنیهٔ گنجی است دائم
10. بیا در کنج این ویرانه می باش
11. فدای عشق کن جان گرامی
12. دل و دلدار و هم جانانه می باش
13. درآمد از در دل نعمت الله
14. چو شمعی تو برو پروانه می باش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده