غزل شمارهٔ 944
1. از جام حباب آب می نوش
2. آن آب ازین حباب می نوش
3. جامی چو بود سبو کدامست
4. خمخانهٔ بی حساب می نوش
5. او آب حیات و تشنه مائیم
6. از چشمهٔ ما تو آب می نوش
7. می نوش می محبت او
8. مستانه در آن جناب می نوش
9. گر می نوشی تو در خرابات
10. با ساقی بی حجاب مینوش
11. از گلشن ما گلی به دست آر
12. می گیر عرق گلاب می نوش
13. از مشرب خاص نعمت الله
14. رندانه بیا شراب می نوش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده