شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 964

1. روح اعظم نایب حق خوانمش

2. لاجرم بر تخت دل بنشانمش

3. اسم اعظم خوانده ام از لوح دل

4. خازن گنج الهی دانمش

5. مهر و مه می خوانمش در روز و شب

6. گه به صورت گه به معنی خوانمش

7. عهد با او بسته ام روز ازل

8. تا ابد پابند آن پیمانمش

9. نور چشمست او و دیده دمبدم

10. در خیالش سو به سو گردانمش

11. عقل مخمور است و من مست خراب

12. گر درآید این چنین کی مانمش

13. نعمت الله مخزن اسرار اوست

14. هرچه می خواهم ازو بستانمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبان گندمین نان مرا پخته است در عالم
* چرا چون خوشه گردن کج به پیش این و آن دارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* صحرای عدم لاله ستان شد چو شهیدان
* با داغ تو رفتند به خون غرقه کفن ها
شعر کامل
جامی
* چون کدو بی‌خبری زین که گلویت بستم
* بستم و می‌کشمت چون ز رسن بگریزی
شعر کامل
مولوی