شاه نعمت‌الله ولی_دیوانمتفرقه (فهرست)

شماره 4-و من کلامه

1. آن کیست که سر مست به بازار بر آمد

2. آن جان جهان است

3. صد بار فرو رفت و دگر بار بر آمد

4. تا هست چنان است

5. خورشید در آئینهٔ مه کرد نگاهی

6. آن نور پدید است

7. در دور قمر آن مه انوار بر‌آمد

8. بنگر که عیان است

9. سردار شد و هم سر و دستار بینداخت

10. در پای حریفان

11. رندی که چو منصور بر این دار بر‌آمد

12. سردار جهان است

13. در کوی خرابات مغان خوش گذری کرد

14. آن شاهد سرمست

15. فریاد ز خمخانه و خمار بر‌آمد

16. کاین کوی مغان است

17. در آینه بنمود جمال و چه جمالی

18. دیدیم به دیده

19. از بتکده‌ای آن بت عیار بر‌آمد

20. جانم نگران است

21. عالم همه مستند ز یک خم شرابی

22. ما نیز چنانیم

23. اندک نشد آن باده و بسیار برآمد

24. ساقیش فلان است

25. این گفتهٔ مستانهٔ سید چو شنیدی

26. از ذوق بخوانش

27. نقدی است که از مخزن اسرار برآمد

28. آن گنج روان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
* وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
شعر کامل
حافظ
* دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
* که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی