شیخ بهایی_دیوانمثنوی های پراکنده (فهرست)

شمارهٔ 1

1. گر نبود خنگ مطلی لگام

2. زد بتوان بر قدم خویش گام

3. ور نبود مشربه از زر ناب

4. با دو کف دست، توان خورد آب

5. ور نبود بر سر خوان، آن و این

6. هم بتوان ساخت به نان جوین

7. ور نبود جامهٔ اطلس تو را

8. دلق کهن، ساتر تن بس تو را

9. شانهٔ عاج ار نبود بهر ریش

10. شانه توان کرد به انگشت خویش

11. جمله که بینی، همه دارد عوض

12. در عوضش، گشته میسر غرض

13. آنچه ندارد عوض، ای هوشیار

14. عمر عزیزیست، غنیمت شمار


بعدی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او
* عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است
* نمی زنند دری را که از برون بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
* که در طریقت ما کافریست رنجیدن
شعر کامل
حافظ