وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 113

1. عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد

2. سر زنجیر گیرد و ز در عقلم درون آرد

3. من و رد و قبول بزم سلطانی که دربانش

4. به سد خواری کند بیرون به سد عزت درون آرد

5. به جرم عشق دربند یکی سلطان بی رحمم

6. که هرکس آید از دیوان او فرمان خون آرد

7. سر خسرو ز گل گردد گران فرهاد را نازم

8. که گلگون را به گردن گیرد و از بیستون آرد

9. کمند جذبهٔ معشوق اگر در جان نیاویزد

10. کسی پروانه را در آتش سوزنده چون آرد

11. برو فارغ نشین وحشی که نخل آرزومندی

12. نیارد بار اگر هم آورد بار زبون آرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا شانه صفت چنگ زدم بر سر زلفت
* گه عقده گشاینده گهی نافه فروشم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
* همچنانش در میان جان شیرین منزلست
شعر کامل
سعدی
* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ