غزل شمارهٔ 125
1. کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
2. ننشست با رقیبی و آزار من نکرد
3. یک شمه کار در فن ناز و کرشمه نیست
4. کز یک نگاه چشم تو در کار من نکرد
5. گفتم مرنج و گوش کن از من حکایتی
6. رنجش نمود و گوش به گفتار من نکرد
7. خندان نشست و شمع شبستان غیر شد
8. رحمی به گریههای شب تار من نکرد
9. وحشی نماند هیچ سیاست که هجر یار
10. با جان خسته و دل افکار من نکرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده