وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 137

1. دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود

2. تا به روزم چشم بر بام و در آن خانه بود

3. دی که میمد ز جولانگاه شوخی مست ناز

4. نرگسش بر گوشهٔ دستار خوش ترکانه بود

5. بهر آن نا آشنا می‌رم که فرد از همرهان

6. آنچنان می‌شد که گویا از همه بیگانه بود

7. آن نصیحتها که می‌کردیم اهل عشق را

8. این زمان معلوم ما شد کان همه افسانه بود

9. قرب تا حاصل نشد دودم ز خرمن برنخاست

10. اتحاد شمع برق خرمن پروانه بود

11. سوختن با آتش است و عشق با دیوانگی

12. عشق بر هر دل که زد آتش چو من دیوانه بود

13. وحشی از خون خوردن شب دوش نتوانست خاست

14. کاین می مرد افکن امشب تا لب پیمانه بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
* سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
شعر کامل
حافظ
* بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد
* درویش که بازارش با محتشمی باشد
شعر کامل
سعدی
* دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
* هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
شعر کامل
حافظ