وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 232

1. وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز

2. ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز

3. ناز بر من کن که نازت می‌کشم تا زنده‌ام

4. نیم جانی هست و می‌آید نیاز ازمن هنوز

5. آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق

6. سالها بگذشت و می‌گویند باز از من هنوز

7. سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع

8. پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز

9. همچو وحشی گه به تیغم می‌نوازد گه به تیر

10. مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
* مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
شعر کامل
مولوی
* عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
* داستانیست که بر هر سر بازاری هست
شعر کامل
سعدی
* آه اگر عشوه گری‌های زلیخا سازد
* غافل از حسرت یعقوب مه کنعان را
شعر کامل
هاتف اصفهانی