وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 285

1. چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم

2. به نزدیکش روم سد بار و باز از شرم برگردم

3. من بد روز را آن بخت بیدار از کجا باشد

4. که در کویش شبی چون پاسبانان تا سحر گردم

5. دلم سد پاره گشت از خنجرش و ز شوق هر زخمی

6. به خویش آیم دمی سد بار و از خود بیخبر گردم

7. اگر جز کعبهٔ کوی تو باشد قبله گاه من

8. الاهی ناامید از سجدهٔ آن خاک در گردم

9. نه از سوز محبت بی نصیبم همچو پروانه

10. که در هر انجمن گرد سر شمع دگر گردم

11. به بزم عیش شبها تا سحر او را چه غم باشد

12. که بر گرد درش زاری کنان شب تا سحر گردم

13. به زخم خنجر بیداد او خو کرده‌ام وحشی

14. نمی‌خواهم که یک دم دور از آن بیدادگر گردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان سست است بازارم که می‌کاهد خریدارم
* جوی از قیمت من گر فروشندم به یک ارزن
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
* ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها
شعر کامل
مولوی
* در مقام حرف بر لب مهر خاموشی زدن
* تیغ را زیر سپر در جنگ پنهان کردن است
شعر کامل
صائب تبریزی