وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 304

1. مدتی شد کز گلستانی جدا افتاده‌ام

2. عندلیبم سخت بی برگ و نوا افتاده‌ام

3. نوبهاری می‌دماند از خاک من گل وان گذشت

4. گشته‌ام پژمرده و ز نشو و نما افتاده‌ام

5. در هوای گلشنی سد ره چو مرغ بسته‌بال

6. کرده‌ام آهنگ پرواز و بجا افتاده‌ام

7. گر نمی‌پویم ره دیدار عذرم ظاهر است

8. بسکه در زنجیر غم ماندم ز پا افتاده‌ام

9. نه گمان رستگی دارم نه امید خلاص

10. سخت در تشویش و محکم در بلا افتاده‌ام

11. مایهٔ هستی تمامی سوختم بر یاد وصل

12. مفلسم وحشی به فکر کیمیا افتاده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور کن بوی ریا از خود که تا آزاده‌وار
* مسجد و میخانه را محرم شوی چون بوریا
شعر کامل
سنایی
* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
* دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
شعر کامل
خواجوی کرمانی