غزل شمارهٔ 304
1. مدتی شد کز گلستانی جدا افتادهام
2. عندلیبم سخت بی برگ و نوا افتادهام
3. نوبهاری میدماند از خاک من گل وان گذشت
4. گشتهام پژمرده و ز نشو و نما افتادهام
5. در هوای گلشنی سد ره چو مرغ بستهبال
6. کردهام آهنگ پرواز و بجا افتادهام
7. گر نمیپویم ره دیدار عذرم ظاهر است
8. بسکه در زنجیر غم ماندم ز پا افتادهام
9. نه گمان رستگی دارم نه امید خلاص
10. سخت در تشویش و محکم در بلا افتادهام
11. مایهٔ هستی تمامی سوختم بر یاد وصل
12. مفلسم وحشی به فکر کیمیا افتادهام
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده