وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 332

1. شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنان

2. جان باختم در دوستی او دشمن جان همچنان

3. هر کس که آمد غیر ما در بزم وصلش یافت جا

4. ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان

5. عمریست کز پیش نظر بگذشت آن بیدادگر

6. ما بر سر آن رهگذر افتاده حیران همچنان

7. حالم مپرس ای همنشین بی طرهٔ آن نازنین

8. آشفته بودم پیش ازین هستم پریشان همچنان

9. وحشی بسی شب تا سحر بودم پریشان، دیده تر

10. باقی‌ست آن سوز جگر وان چشم گریان همچنان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ
* کدامین آتشین رخسار بزم افروز عالم شد؟
* که خون زاهدان خشک، جوش ارغوان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
* که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر کامل
سعدی