غزل شمارهٔ 363
1. گرفته رنگ ز خون دلم چو لاله پیاله
2. ز بسکه بی تو خورم خون دل پیاله پیاله
3. خوش است بزمگه یار و نالهٔ نی مطرب
4. ز دست یار کشیدن میان لاله پیاله
5. صفای خاطر رندان ز چله خانه نیابی
6. به دیر رو که پر است از می دو ساله پیاله
7. بود علامت باران اشک خرمی ما
8. شبی که بادهٔ روشن مه است و هاله پیاله
9. اگر به چشم تو دعوی نکرد از سر مستی
10. چه شد که بر سر نرگس شکست ژاله پیاله
11. منه ز دست چو نرگس پیاله خاصه در این دم
12. که لاله میدهد و میخورد غزاله پیاله
13. چگونه توبه کند وحشی از پیاله کشیدن
14. که کردهاند به او در ازل حواله پیاله
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده