وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 38

1. بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است

2. سلخ ماه دگر و غرهٔ ماه دگر است

3. آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو

4. گرچه نوخیز نهالیست ، سراپا ثمر است

5. توتی ما که به غیر از قفس تنگ ندید

6. این زمان بال فشان بر سر تنگ شکر است

7. بشتابید و به مجروح کهن مژده برید

8. که طبیب آمد و در چارهٔ ریش جگر است

9. آنکه بیند همه عیبم نرسیدست آنجا

10. که هنرها همه عیب و همه عیبی هنراست

11. از وفای پسران عشق مرا طالع نیست

12. ورنه از من که در این شهر وفادارتر است ؟

13. وحشی عاقبت اندیش از آنسو نروی

14. که از آن چشم پرآشوب رهی پرخطر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
* هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
شعر کامل
حافظ
* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ
* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار