وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 395

1. بکش زارم چه دایم حرف از آزار می‌گویی

2. تو خود آزار من کن از چه با اغیار می‌گویی

3. رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین

4. چو من یک حرف گویم، گوییم بسیار می‌گویی

5. تغافل می‌زنی گر یک سخن صد بار می‌گویم

6. و گر گویی جوابی روی بر دیوار می‌گویی

7. حدیث غیر گویی تا ز غیرت زودتر میرم

8. پس از عمری که حرفی با من بیمار می‌گویی

9. نگفتی حال خود تا بود یارای سخن وحشی

10. مگر وقتی که نبود قوت گفتار می‌گویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم ای دل به کمند سر زلفش نروی
* عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس!
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی