وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 40

1. خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است

2. سخن به رمز بگویم که غیر، غماز است

3. که بر خزانهٔ این رازهای پنهان زد؟

4. که قفل تافته افتاده است و در باز است

5. به اعتماد کس ای غنچه راز دل مگشای

6. که بلبل تو به زاغ و زغن هم آواز است

7. نه زخم ماست همین از کمان دشمن و بس

8. که دوست نیز کمان ساز و ناوک انداز است

9. زمان قهقههٔ کبک ، خوش دراز کشید

10. مجال گریهٔ خونین و چنگل باز است

11. حذر ز وحشت این آستانه کن وحشی

12. غبار بال بر افشان که وقت پرواز است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر آن گنج گران می‌طلبی رنج ببر
* گل مپندار که بی‌زحمت خاری باشد
شعر کامل
اوحدی
* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
* چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد
شعر کامل
حافظ