وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 44

1. امروز ناز عذر جفاهای رفته خواست

2. عذری که او نخواست، تبسم ، نهفته خواست

3. من بندهٔ نگه که به سد شرح و بسط گفت

4. حرف عنایتی که تبسم، نگفته خواست

5. از نوک غمزه سفته شد و خوب سفته شد

6. درهای راز هم که نگاهش نسفته خواست

7. لطف آمد و تلافی سد ساله می‌کند

8. خشم ارچه کرد هر چه در این یک دو هفته خواست

9. بارد به وقت خود همه باران التفات

10. ابر عنایتی که ریاضی شکفته خواست

11. دل را نوید کاتش خوی تو پاک سوخت

12. خار و خسی کش از سر آن کوی رفته خواست

13. شکر خدا را که مرد به بیداری فراق

14. وحشی کسی که دیدهٔ بخت تو خفته خواست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
* هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
شعر کامل
حافظ
* شاه‌نشین چشم من تکیه گه خیال توست
* جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
شعر کامل
حافظ
* آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
* خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
شعر کامل
حافظ