وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 54

1. ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست

2. بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست

3. این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی

4. این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست

5. من بودم و دل بود و کناری و فراغی

6. این عشق کجا بود که ناگه به میان جست

7. در جرگهٔ او گردن جان بست به فتراک

8. هر صید که از قید کمند دگران جست

9. گردن بنه ای بستهٔ زنجیر محبت

10. کز زحمت این بند به کوشش نتوان جست

11. گفتم که مگر پاس تف سینه توان داشت

12. حرفی به زبان آمد و آتش ز دهان جست

13. وحشی می منصور به جام است مخور هان

14. ناگاه شدی بیخود و حرفی ز زبان جست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ
* سر چرا بر من دلخسته گران می‌داری
شعر کامل
حافظ
* چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی
* هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست
شعر کامل
انوری
* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی