وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 87

1. چه لطفها که در این شیوه نهانی نیست

2. عنایتی که تو داری به من بیانی نیست

3. کرشمه گرم سال است ، لب مکن رنجه

4. که احتیاج به پرسیدن زبانی نیست

5. رموز کشف و کرامات سالکان طریق

6. ورای رمز شناسی و نکته دانی نیست

7. به هر که خواه نشین گر چه این نه شیوه تست

8. که از تو در دل ما راه بدگمانی نیست

9. مرا ز کیش محبت همین پسند افتاد

10. که گر چه هست سد آواز سرگرانی نیست

11. تو خون مردهٔ وحشی چرا نمیریزی

12. بریز تا برود ، آب زندگانی نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خضر دارد داغها بر دل ز استغنای من
* روی آب زندگی را برزمین مالیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟
* می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی