غزل شمارهٔ 94
1. قرعه دولت زدم ، یاری و اقبال هست
2. خوبی و فرخندگی جمله در این فال هست
3. حال نکو بگذرد، بخت مددها کند
4. طالع خود دیدهام، شاهد این حال هست
5. داد منجم نوید، گفت که با اخترت
6. ذلت پارینه رفت ، عزت امسال هست
7. داد مریض مرا مژدهٔ صحت طبیب
8. گرچه هنوز اندکی مضطرب احوال هست
9. طایر اقبال من شهپر دولت دماند
10. رخصت پرواز نیست ورنه پر وبال هست
11. بخت ز دنبال چشم اشک مرا پاک کرد
12. مژده که این گریه را خنده ز دنبال هست
13. وحشی و اقصای دیر کز طرف میکده
14. دردسر قال نیست ، سر خوشی حال هست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده