ظهیر فاریابی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 10

1. بدر دین حاکم آفاق مبارک تویی انک

2. گلبن ملک ز تو تازه و تر بشکفته ست

3. آستین کرمت بی غرض دنیاوی

4. صد ره از روی جهان گرد حوادث رفته ست

5. این سعادت که تو را روی نموده ست هنوز

6. صد یکی نیست از آنها که قضا پذرفته ست

7. سخنی هست مرا با تو نهان نتوان کرد

8. که ز رای تو خرد هیچ سخن ننهفته ست

9. آمدم سوی درت تا کنم از صدق نثار

10. آن گهرها که به مدح تو ضمیرم سفته ست

11. پرده دار از پس در گفت که او مست بخفت

12. زان سبب طبعم از آن لحظه هنوز آشفته ست

13. تو که بیداری چون دولت هشیار و چو عقل

14. خفته و مست ندانم ز چه رویت گفته ست

15. تو نیی مست که عقل من شیدا مست است

16. تو نیی خفته که بخت من مسکین خفته ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بزد گردن غم به شمشیر داد
* نیامد همی بر دل از مرگ یاد
شعر کامل
فردوسی
* از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
* فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
شعر کامل
حافظ
* مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است
* اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ
شعر کامل
مولوی