ظهیر فاریابی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 36

1. خداوندا من آن جراح عمرم

2. که دایم هفت عضوم ریش باشد

3. ز من رادی و دینداری نیاید

4. چو گیتی زُفت کافر کیش باشد

5. توانگر تر کسی کو را بجویی

6. درین عهد از وفا دردیش باشد

7. در شادی درین دوران که ماییم

8. دل مرد محال اندیش باشد

9. نسیبیگر زمن پیش است و بیش است

10. سلیم است این بهل تا پیش باشد

11. چو مهر از پس برآید آدمی را

12. حقیقت دان که سایه بیش باشد

13. مرا زان شعر آبادان چه طیره

14. که پانصد رخنه در معنیش باشد

15. به تیری دوزم او راکش ز رفعت

16. کمر شمشیر جوزاکیش باشد

17. ز زنبوری نیم کمتر که بروی

18. دم و دم جای نوش ونیش باشد

19. قمر با گل سخاوتها کند لیک

20. بسا ظلما کزو برخیش باشد

21. چو جای من نمی دانند قومی

22. که ایشان را سمن چون غیش باشد

23. اگر دستوریی یابم به هنگام

24. چنان دانم که جای خویش باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ
* جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
* خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
* که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید
شعر کامل
صائب تبریزی