شمارهٔ 55
1. ای دیده روزگار ز دیوان جود تو
2. هر روزه وجه راتب روزی وحش و طیر
3. نا رفته بر زبان تو قولی برون ز حق
4. ناآمده ز دست تو فعلی برون ز خیر
5. دی اسبکی که حامل اوراد خادمست
6. گفت ای تو در تعهد من همچو من به سیر
7. گر تو ز حرص محمدت خواجه بی غذا
8. بنشستی این طمع نتوان داشتن ز غیر
9. صوفی برای لقمه کند قصد خانگاه
10. رهبان برای زله نماید بساط دیر
11. زان گفت و گوی بر دل و جانم مصیبتی ست
12. هایل تر از مصیبت صد طلحه و زبیر
13. هارون درگه توام آخر روا مدار
14. اسب مرا بر آخور غم چون خر عُزَیر
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده