اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 111

1. گمره عشقم و نبود به من مست گرفت

2. که چنین می بردم او که مرا دست گرفت

3. خاک ره گشتن ما عین سرافرازی بود

4. چشم کوتاه نظر همت ما پست گرفت

5. موج بحر کرم افکند مرادم به کنار

6. ورنه این صید نشاید به دو صد شست گرفت

7. از وجود و عدم یار فراغت دارد

8. هستی ام نیستی و نیستی ام هست گرفت

9. اهلی از عشق تو شد کافر و زنار پرست

10. نام ایمان به زبان بهر زبان بست گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از مشرق بناگوش خندید صبح پیری
* ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
* که بر من و تو در اختیار نگشادست
شعر کامل
حافظ
* ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز
* بنفشه از سمنت سربدر نکرده هنوز
شعر کامل
محتشم کاشانی