اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1115

1. ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم

2. با دشمن و با دوست دل از کینه بشستیم

3. تا برق رخ ساقی ما در قدح افتاد

4. دست از خود و از خرقه پشمینه بشستیم

5. المنه لله که بیک جرعه وصلت

6. درد از دل و دل از غم دیرینه بشستیم

7. گر داشت دل ما قدری گرد کدورت

8. بازآی که ما گرد ز آیینه بشستیم

9. پرخون مکن از زخم ستم سینه اهلی

10. اکنون که بصد خون جگر سینه بشستیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی
* صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
* که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
شعر کامل
حافظ
* تا کی در انتظار قیامت توان نشست
* برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی