اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1160

1. گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد زدن

2. ناگه از جایی که مقصودست سر خواهد زدن

3. یار رفت از شهر و اینک از سواد دیده ام

4. خیمه با او مردم چشمم بدر خواهد زدن

5. ساز مردم ساختم دانم که دور از او اجل

6. ناگهانم حلقه بر در بیخبر خواهد زدن

7. دم زدم زانشمع و برق غیرتم سوزد دهان

8. گر سخن میگویم آتش در جگر خواهد زدن

9. رخنه اندر بزم شیرین همچو خسرو کی کند

10. کوهکن هرچند سر بر سنگ در خواهد زدن

11. دور باش ایهمنشین کاینک زبان ناصح کشید

12. باز بر رگهای جانم نیشتر خواهد زدن

13. پیر شد اهلی اگر دولت جوانمردی کند

14. با حریف خویش دستی در کمر خواهد زدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید گشت از جهان ناپدید
* شب تیره بر دشت لشکر کشید
شعر کامل
فردوسی
* گل خورشید چون از چرخ بشکفت
* بجاروب شعاع اختر فرو رفت
شعر کامل
عطار
* بدی را بدی سهل باشد جزا
* اگر مردی احسن الی من اسا
شعر کامل
سعدی