اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1170

1. خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس مردن

2. ولی من بخت اینم نیست خواهم زین هوس مردن

3. من آنمرغ دل افکارم که محرومم ز وصل گل

4. نخواهم روی بستان دید خواهم در قفس مردن

5. دل مجنون کجا یابد نشان از محمل لیلی

6. که میباید در این وادی بآوای جرس مردن

7. ز طعن همنفس نتوان که نالم از بلای او

8. بلا این شد که می باید ز طعن همنفس مردن

9. ز عشق آسان شود مردن اگرنه زین بود مردن

10. نخواهد کس درین عالم برای هیچکس مردن

11. چنینم گفت جانت را بیک دیدار بستانم

12. اگر باشد چنین اهلی خوش آسانست پس مردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
* دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* بوی گل از ادب نکند پای خود دراز
* در سایه گلی که بود خوابگاه تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او
* تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی