اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1194

1. مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان کردن

2. درون مدعی مشکل که پاک از کین توان کردن

3. نه از باد هوا هرکس ازین گلشن برد بویی

4. بصد خون جگر چون گل نفس مشکین توان کردن

5. اگر خون جگر باشد که مشک چین شود اما

6. نه هر خون کز جگر پالود مشک چین توان کردن

7. تو زان من نخواهی شد مگو خواهم شدن باری

8. بدین حیلت مگر دل را گهی تسکین توان کردن

9. شنیدم زیر لب دایم دعای مردنم گویی

10. همه عمر از هوای این دعا آمین توان کردن

11. مرا یاد تو ایمان است و اینم زنده میدارد

12. دریغا بعد مرگ این نکته را تلقین توان کردن

13. میسر کی شود خواب فراغت در جهان اهلی

14. مگر خشت در میخانه را بالین توان کردن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* بهر تسکین دل افگار من مسکین طبیب
* ساخت صد مرهم ولی مرهم نمی سازد مرا
شعر کامل
جامی
* چو شاهدان چمن زیردست حسن تواند
* کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن
شعر کامل
حافظ