اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1193

1. در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن

2. از پرده برون آی و تماشای چمن کن

3. بگشود دهن با تو سحر غنچه بدعوی

4. بلبل بصبا گفت که خاکش بدهن کن

5. مردم ز هوس شب چو سگت پیرهن خود

6. در پیش من انداخت که بردار کفن کن

7. با هرکه ندارد سخن از صورت خوبی

8. چون صورت دیوار توهم ترک سخن کن

9. تا کی کنی ایدیده نظر بر رخ یوسف

10. یک بار نظر نیز در آن چاه ذقن کن

11. ما را نه سر گیسوی حور و قد طوبی است

12. با عاشق شیدا سخن از دار و رسن کن

13. ایمدعی اینطعن و جگر خواریت از چیست

14. من طوطیم این نکته تو در کار زغن کن

15. خواهی که دل آسوده شوند از نفست خلق

16. چون باد صبا بندگی سرو و سمن کن

17. اهلی طلب خلق حسن گر کنی از خلق

18. اول تو برو پیشه خود خلق حسن کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
* وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد
* برگیر و دهل می‌زن کان ماه پدید آمد
شعر کامل
مولوی
* بید مجنون در تمام عمر سر بالا نکرد
* حاصل بی حاصلی نبود به جز شرمندگی
شعر کامل
صائب تبریزی