اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1213

1. ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی تو

2. ولی بی اختیارم شوق می آرد بسوی تو

3. اگر مهر تو و بخت من بد روز این باشد

4. ز دنیا بایدم رفتن بداغ آرزوی تو

5. ندارم طاقت نادیدنت هرچند میدانم

6. که سوزم میشود افزون چو می بینم بروی تو

7. چو تاب صحبتم نبود همان بهتر که بنشینم

8. بخاک آستان و گوش دل بر های و هوی تو

9. تو هم یادیکن از اهلی بپرس از حال او باری

10. که آنبیچاره عمرش صرفشد در گفتگوی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
* غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
شعر کامل
رهی معیری
* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان