اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1214

1. هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو

2. بازآ که گناه از من و لطف و کرم از تو

3. پیش آ قدمی تا بسپارم بتو جان را

4. جان باختن از جانب من یک قدم از تو

5. خورشید جهانی تو و ما سوخته حالان

6. آن ذره، که داریم وجود از عدم تو

7. هرگز بجز از شکر عطای تو نگفتیم

8. با آنکه هزاران گله داریم هم از تو

9. گر تشنه لبی را بدهی جرعه آبی

10. دریای حیاتی، نشود هیچ کم از تو

11. اهلی غم خود خور که بتانرا غم کس نیست

12. گر کشته شوی نیز کسی را چه غم از تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟
* که رواج شکر و قیمت بادام برفت
شعر کامل
اوحدی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی