اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1256

1. رسید مست من از می برخ گل افکنده

2. رخی و صد گل خوبی لبی و صد خنده

3. کلاله بسته و چون گل گشاده پیشانی

4. زرشک او مه تو چین بچهره افکنده

5. گشاده از مه ابرو چو حلقه کعبه

6. در امید بروی هزار درمانده

7. کسیکه کشته خوبان نشد چه میداند

8. که زهر چشم بتان مرده میکند زنده

9. چو مه بر آمده از صورتی که از شرمش

10. فرو رود بزمین آفتاب تابنده

11. بجمله ملتفت اما تغافلش با من

12. تفافلی بهزار التفات ارزنده

13. سر نیاز نهادم بسجده آن بت

14. که ای بحسن خداوند و ما همه بنده

15. همیشه خلعت حسن تو تازه باد چو گل

16. ولی زیاد مبر اهلی کهن ژنده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یافتم روشندلی از گریه های نیمشب
* خاطری چون صبح دارم از صفای نیمشب
شعر کامل
رهی معیری
* ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟
* وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟
شعر کامل
سعدی
* ورق گردانی عمر زلیخا نامه ای دارد
* که انجام محبت خوشتر از آغاز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی