اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1257

1. ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه

2. سجده کن پیش بت ما سر تسلیم بنه

3. گر سر و دست به میزان محبت داری

4. جان بیک نیم و جهان جمله بیک نیم بنه

5. ملک راحت طلبی رند و گدا باش چو من

6. ورنه سلطان شو و دل بر خطر و بیم بنه

7. آخر ای چرخ منداینهمه غم بر دل من

8. بار غم بر دل عشاق به تقسیم بنه

9. تا مرا بنده خود خواند ز غم آزادم

10. خسرو وقتم و گو خط بغلامیم بنه

11. همنشینان چو به خشت در او جان بدهم

12. بر سر خاک من آن خشت بتعظیم بنه

13. بنده خاک در سیمتنی شو اهلی

14. بت پرستی مکن و دل ز زر و سیم بنه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
* جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
شعر کامل
حافظ
* راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
* بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
شعر کامل
حافظ
* شقایق سنگ را بتخانه کرده
* صبا جعد چمن را شانه کرده
شعر کامل
نظامی