اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1372

1. ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین میزنی

2. گر یک نفس پیشت زنم بر چهره صد چین میزنی

3. چون آفتابی مهربان با جمله ذرات جهان

4. با من که دارم مهر تو دایم دم از کین میزنی

5. شیرین چه باشد پیش تو صد جان شیرین میدهی

6. آندم که شکر خنده یی از لعل نوشین میزنی

7. گر شیخ صنعان را بود ترسابتی رهزن چه شد

8. توبت مسلما نزاده یی آتش چه در دین میزنی

9. آزار مردم میکنی تا من بمیرم از حسد

10. دایم سگان خویش را سنگ از پی کین میزنی

11. صید دل مسکین من گر ننگ میداری چرا

12. هر دم ز مژگان ناو کی بر جان مسکین میزنی

13. اهلی چو آهوی ختا کلک تو ریزد نافه ها

14. روشن شد از کلکت که دم زانزلف مشکین میزنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
* کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
شعر کامل
حافظ
* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی