اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 139

1. گرچه در غارت جان است دو چشم سیهت

2. سر آن چشم سیه گردم و روی چو مهت

3. حاجت صور و دم عیسی مریم نبود

4. مرده را زنده کند بار دگر یک نگهت

5. تویی آن ماه که خورشید بود بنده تو

6. بلکه خواهد که شود سایه صفت خاک رهت

7. بکه نالیم ز بیداد تو؟ کز سایه حسن

8. حلق در گوش بود چون مه نو پادشهت

9. طعنه بر ما چه زنی ای ملک از عرش، بترس

10. تا نه از زهره جبینی فکند دل به چهت

11. اهلی از خاک در دوست مشو دور که تو

12. بنده پیری و جز دوست که دارد نگهت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غلام نرگس مستم که بامداد پگاه
* قدح به دست گرفته ز خواب برخیزد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ازان چادر قیر بیرون کشید
* بدندان لب ماه در خون کشید
شعر کامل
فردوسی