اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 161

1. تا چند باشد این غم پنهان که با من است

2. تا کی بلای تن کشد این جان که با من است

3. آسوده اند جان و دل من که با تواند

4. در زاری است دیده گریان که با من است

5. ظاهر نمی کنم غم خود کز علاج خلق

6. کی به شود جراحت پنهان که با من است

7. گر آرزوی گنج وصالت کنم مرنج

8. کین آرزو کند دل ویران که با من است

9. اهلی اگر چه می شود از دیده یار دور

10. چون در دل من است همان دان که با من است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* محمل لیلی ازین بادیه چون برق گذشت
* همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست
* پسته را دل می شود خون تا لبی خندان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* بخت جوان دارد آن که با تو قرینست
* پیر نگردد که در بهشت برینست
شعر کامل
سعدی