اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 162

1. مست شد صوفی و جنگش بر سر پیمانه است

2. خانقه برهم زد اکنون نوبت میخانه است

3. ساقیا می ده که جنت مستی و دیوانگی است

4. دوزخی دارد کسی کو عاقل و فرزانه است

5. خودپرستان جهان آرایشی دارند و بس

6. در خرابات است عیش و گنج در ویرانه است

7. عاشقی اینست و جان کندن که من دارم ازو

8. قصه فرهاد و کوه بیستون افسانه است

9. بر حذر باش ای رقیب از وی که هر کس پیش یار

10. آشنایی بیش دارد بیشتر بیگانه است

11. یار نازک خوی، و ما مست، و رقیبان تندخو

12. دم مزن اهلی چه وقت نعره مستانه است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
* نتواند که رخم بیند و صفرا نکند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
* کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* فریاد که از شش جهتم راه ببستند
* آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
شعر کامل
حافظ