اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 248

1. گر چو گل در کف ما جام می صبحگهی است

2. آنهم از سایه اقبال تو ای سرو سهی است

3. بهر جان هر که دم از بی گنهی زد بکشش

4. چه گناهش بتر از دعوی این بی گنهی است

5. پادشاهان همه شب پاس درت میدارند

6. پاسبانی بسر کوی بتان پادشهی است

7. ایکه در بند بتانی ز جفا داد مزن

8. زانکه رسم و ره اینطایفه بی رسم و رهی است

9. آه مستان خرابات خدا رد نکند

10. بلکه مقبول تر از زمزمه خانقهی است

11. سرخ رویند چو گل اهلی ازین باغ همه

12. بلبل سوخته از بخت خودش روسیهی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز گرد سواران در آن پهن دشت
* زمین شش شد و آسمان گشت هشت
شعر کامل
فردوسی
* دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
* زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
شعر کامل
سعدی
* یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
* کان دو رعنا نرگس از بستان حسن انگیختند
شعر کامل
محتشم کاشانی