اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 277

1. بهلاک خود نپوشم نظر از رخ چو ماهت

2. که هزار جان شیرین بفدای یک نگاهت

3. اگرم کشی چه حاجت بهزار تیر مژگان

4. که بس است یک اشارت ز دو نرگس سیاهت

5. چو تو پادشاه حسنی غم دادخواه می پرس

6. که به پرسشی شود خوش دل ریش دادخواهت

7. ولی از غرور خوبی بگدا کجا کنی رحم

8. که نگه نمی فتد هم به هزار پادشاهت

9. چو مگس به خوان وصلم بحساب اگر نیاری

10. بسم این که در شمارم بسیاهی سپاهت

11. سر خون خلق داری منه از دلم برون پای

12. که ز تیر آه مردم دل من بود پناهت

13. بحیات جاودانی نرسی چو خضر اهلی

14. مگر آنکه درد جامی برسد ز دست شاهت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خون می خورد کریم ز مهمان سیر چشم
* داغ است عشق از دل بی آرزوی من
شعر کامل
صائب تبریزی
* سپاه شب تیره بر دشت و راغ
* یکی فرش گسترده از پرزاغ
شعر کامل
فردوسی
* باش تا خار سر کوی ترا نرگس وار
* دسته بندند و سوی مجلس سلطان آرند
شعر کامل
سنایی