اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 318

1. هرگز بوفا چشم خوشت جانب من نیست

2. میلت بمن سوخته یک چشم زدن نیست

3. در معرکه عشق تو هرکس که شهید است

4. مردست و بر او حاجت چادر ز کفن نیست

5. در خون جگر گردم و گلگشت من اینست

6. مرغ دل ما را هوس گشت چمن نیست

7. ایخواجه ترا گفت و شنید از پی دنیاست

8. من بنده عشقم بتوام هیچ سخن نیست

9. اهلی، اگر از شرم و حیا پرسی از آن شوخ

10. در غنچه سخن هست و در آن غنچه دهن نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* مریض مصلحت خویش را نمی داند
* به تلخ و شور طبیب زمانه قانع باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
* که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
شعر کامل
فروغی بسطامی