اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 359

1. حیات تشنه لبان وصل آن مسیح دم است

2. که با وجود لبش آب زندگی عدم است

3. گناه کاسه زدن شیخ را چو غنچه نهان

4. گناه ماست که چون لاله بر سر علم است

5. گدای پیر مغنم به خانقه چه روم؟

6. اگرچه می همه جا هست بحث بر کرم است

7. ز دلبران همه عاشق کشی ستم دانند

8. ولی تو عاشق خود گر نمی کشی ستم است

9. بناز بر همه عالم ز حسن عالم سوز

10. که گر بناز کشی عالمی هنوز کم است

11. ز حسن روی تو فرق است تا پری بسیار

12. اگرچه صورت این هر دو کار یک قلم است

13. بجان دوست که آزار اهلی است حرام

14. سگ در تو مگر کم ز آهوی حرم است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
* معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
شعر کامل
حافظ
* محمل لیلی ازین بادیه چون برق گذشت
* همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی
* این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی